جدول جو
جدول جو

معنی بی شفقت - جستجوی لغت در جدول جو

بی شفقت(شَ فَ قَ)
نامهربان. (ناظم الاطباء) : بازگردید و توبه کنید تا از دست او نجات یابید و وی نزدیکست که ببلوغ رسد و سخت بی رحم و بی شفقت است. (قصص الانبیاء ص 179).
اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد.
حافظ.
رجوع به شفقت شود، بی وفایی. ناسپاسی، فقدان صفات نیک. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
بی شفقت
بی رحم، بی محبت، سنگ دل، ظالم، نامشفق، نامهربان
متضاد: شفیق، مهربان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی صفت
تصویر بی صفت
آنکه فاقد صفات نیک است، ناسپاس، بی وفا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی طاقت
تصویر بی طاقت
بی تاب، ناتوان، بی تاب و توان، ناشکیبا
فرهنگ فارسی عمید
(غَ / غِ لَ)
که غفلت نکند. بدون غفلت و بی خبری. هوشیار:
گیتی بسان خاطر بی غفلت
پر نور نفع و خیر ازیرا شد.
ناصرخسرو.
رجوع به غفلت شود، (در تداول عوام) کم بها. (یادداشت مؤلف). و رجوع به قابلیت شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مرکّب از: بی + طاقت، ضعیف و ناتوان. (آنندراج)، بدون توانایی. (ناظم الاطباء)، بی تاب و توان:
کنون جوئی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت
ترا دیدم ببرنائی فسارآهخته و لانه.
کسایی.
در طاعت بی طاقت و بی توش چرایی
ای گاه ستمکاری با طاقت و با توش.
ناصرخسرو.
با طاقت و هوشیم ما و او خود
بی طاقت و بی هوش و بی توان.
ناصرخسرو.
گرچه بی طاقتم چو مور ضعیف
میکشم نفس و میکشم بارت.
سعدی.
خداوندان نعمت میتوانند
که درویشان بی طاقت برانند.
سعدی.
چو مسکین و بی طاقتش دید و ریش
بدو داد یک نیمه از زاد خویش.
سعدی.
رجوع به طاقت شود.
- بی طاقت شدن، بی توان شدن. بی توش شدن: سر در بیابان نهاد و میرفت تا تشنه و بی طاقت شد. (گلستان، باب سوم)،
- بی طاقت گشتن، بی توان گشتن. بیتاب گشتن: سنگ پشت... آخر بی طاقت گشت. (کلیله و دمنه)،
لغت نامه دهخدا
(شُ هََ)
مرکّب از: بی + شبهت، از شبهه ’عربی’، بی شک. بی تردید: و هر راز که ثالثی در آن محرم نشود هرآینه از اشاعت مصون ماند و باز آنکه بگوش سیمی رسید بی شبهت در افواه افتد. (کلیله و دمنه)، اگر خار در چشم متهوری مستبد افتد و در بیرون آوردن آن غفلت بورزد... بی شبهت کور شود. (کلیله و دمنه)، رجوع به شبهت شود.
لغت نامه دهخدا
(مَ شَقْ قَ)
مرکّب از: بی + مشقت، بدون زحمت و محنت. (ناظم الاطباء)، رجوع به مشقت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی صفت
تصویر بی صفت
بیوفا، ناسپاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
نا هشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی جفت
تصویر بی جفت
بی نظیر، بی مثل و مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی عفت
تصویر بی عفت
بی شرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی وقت
تصویر بی وقت
بی موقع، نا بهنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طاقت
تصویر بی طاقت
ضعیف و ناتوان، بی تاب
فرهنگ لغت هوشیار
بی تاب، بی صبر، بی قرار، کم حوصله، ناآرام، ناصبور
متضاد: حمول، شکیبا، صبور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
Blundering, Careless, Carelessly, Thoughtlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
maladroit, négligent, négligemment, sans réfléchir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
ขี้เกียจ , ประมาท , อย่างประมาท , โดยไม่คิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
mzembe, kutokuwa makini, kwa uzembe, bila fikra
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
sakar, dikkatsiz, dikkatsizce, düşüncesizce
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
서투른 , 부주의한 , 부주의하게 , 생각 없이
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
不器用な , 不注意な , 不注意に , 考えなしで
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
חסר מיומנות , רשלני , ברשלנות , בחוסר מחשבה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
अजीब , लापरवाह , लापरवाही से , बिना सोचे-समझे
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
ceroboh, dengan ceroboh, tanpa berpikir
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
tollpatschig, nachlässig, gedankenlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
onhandig, onoplettend, onzorgvuldig, gedachteloos
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
torpe, descuidado, descuidadamente, sin pensar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
goffo, negligente, distrattamente, senza pensare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
desajeitado, descuidado, descuidadamente, sem pensar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
笨拙的 , 粗心的 , 粗心地 , 不加思考地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
niezgrabny, niedbały, niedbale, bezmyślnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
незграбний , недбалий , неохайно , бездумно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
неумелый , неосторожный , неосторожно , бездумно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی دقت
تصویر بی دقت
অসতর্ক , অসাবধান , অসাবধানতার সাথে , চিন্তা না করে
دیکشنری فارسی به بنگالی